دست از طلب
دست از طلب ندارم تا این قَدَر بخوابم
بگشای در به رویم تا پشت در بخوابم
در طول روز خوابم مانند جوجه چرتی
آیا شود که یک شب مثل بشر بخوابم؟
گویند روی معشوق تا یک نظر حلال است
آن یک نظر حرامم تا یک نظر بخوابم
هرکس به قصد چیزی با کَس رود به ویلا
اما مرا به ویلات یک شب ببر بخوابم!
همواره وقت دیدار گل میخری برایم
یک بار هم عزیزم بالش بخر بخوابم
وقتی خمار خوابم کِی بیقرار عشقم
حتی شب عروسی من تا سحر بخوابم
گفتی به روزگاری مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد اما اگر بخوابم
فرقی ندارد اصلا پهلو و طاقبازش
من حاضرم عزیزم حتی دمر بخوابم
وقتی که مست خوابم با جملههای بیربط
در چرت و پرتِ الفاظ مانند بیت فعلی (!)
آنقدر در ترافیک خوابیدهام که دیگر
در راه میتوانم مثل فنر بخوابم
از چار راه سیروس تا مولوی که سهل است
از بندر گناوه تا رامسر بخوابم
من در تلاش خوابم هِی بوق میزنی تو
بگذار یک دقیقه ای بی پدر بخوابم
حتی اگر که ماشین با من کند تصادف
بعد از دو ثانیه مکث روی سپر بخوابم
در سینما همیشه وقتی که فیلم طنز است
ششصد نفر بخندند من یک نفر بخوابم
هر وقت بار دیدم بر دوش باربرها
گفتم که کاش چون بار بر باربر بخوابم
ایران و آنگولا را شاید کمی ببینم
اما زمان پخش ایران-قطر بخوابم
شب تا سحر نوشتن از صبحدم دویدن
بیست و چهار ساعت باز است دربِ (!) خوابم
در طول روز وقتی چون اسب گرم کارم
حق مسلم ماست شب مثل خر بخوابم
مگشای تربتم را بعد از وفات و منگر
تا اندرون قبرم من بیشتر بخوابم
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
تو سر بنه به بالین من روی سر بخوابم
بین سونا و استخر من عاشق جکوزی
تا توی آب گرمش من تا کمر بخوابم
همواره قبل خفتن دنبال قرص خوابم
حتی اگر کنار قرص قمر بخوابم!
هر دکتری که رفتم جز وحشتم نیافزود
هفتاد و شش پرستار رفتند وَر به خوابم
وقتی که نیمه شب یک شعر می نویسم
صد بار میروم تا روی اثر بخوابم
تا صبح میتوانم در وصف خواب گویم
نزدیک پنج صبح است باید دگر بخوابم
نظرات شما عزیزان: