نجات دو دانشآموز از چنگ آدمربايان
دو پسر دانشآموز كه در ماجراهاي جداگانه در ورامين و زابل ربوده شده بودند، از چنگ گروگانگيران نجات پيدا كردند اما همه متهمان اين پروندهها هنوز دستگير نشدهاند و تحقيقات براي بازداشت آنها همچنان ادامه دارد.
باجخواهي 50 ميليوني
سه روز قبل مردي هراسان و مضطرب به پليس آگاهي ورامين رفت و از ربوده شدن فرزند 12سالهاش به نام محمد خبر داد. او گفت: «در خانه نشسته بوديم كه زنگ در به صدا درآمد و سه مرد افغان از من نشاني خانهاي را پرسيدند. خانه موردنظر آنها در همسايگي ما قرار داشت براي همين از محمد خواستم آنها را تا مقصدشان راهنمايي كند، اما هرچه منتظر ماندم ديگر خبري از پسرم نشد. در حاليكه نگران شده بودم، به خيابان رفتم و شروع به جستوجو كردم ولي نتوانستم محمد را پيدا كنم. نگرانيهاي من لحظه به لحظه بيشتر ميشد تا اينكه فردي با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت محمد را ربوده است و براي آزادي او 50ميليون تومان ميخواهد.»
كارآگاهان بعد از اطلاع از اين واقعه بلافاصله دست به كار شدند و تلاش خود را براي شناسايي متهمان درحالي آغاز كردند كه هيچ سرنخي از آدمربايان در اختيار نبود. ساعاتي بعد دوباره فردي ناشناس با پدر محمد تماس گرفت و شماره حسابي را به او داد و از وي خواست 50ميليون تومان را به اين حساب واريز كند. مرد ميانسال هم طبق آموزشهايي كه ديده بود، عمل كرد و به فرد گروگانگير قول مساعد داد.
پس از آن ماموران كه نخستين سرنخ را به دست آورده بودند، به بررسي شماره حساب موردنظر پرداختند و فهميدند اين حساب متعلق به بانكي در مشهد است به اين ترتيب گروهي از ماموران با دريافت نيابت قضايي راهي مشهد شدند و از طريق بانك مشخصات صاحب حساب و نشاني او را به دست آوردند و در عملياتي غافلگيركننده اين مرد را بازداشت كردند. او كه ابتدا ميخواست خودش را از ماجرا بياطلاع نشان دهد، در بازجوييهاي فني، اطلاعاتي را از آدمربايان در اختيار پليس قرار داد. او گفت: «دامادم با همكاري سه مرد افغان و با برنامهريزي قبلي و شناسايي خانواده محمد اين پسربچه را ربودند و به مشهد آوردند. كودك يك روز در خانه من زنداني بود اما بعد از آن چهارنفري محمد را به جايي ديگر منتقل كردند و من از محل اختفاي آنها خبر ندارم.»
كارآگاهان در ادامه به جستوجوهايشان براي به دام انداختن متهمان و رها كردن محمد ادامه دادند ولي قبل از اينكه بتوانند به ردپايي از اين افراد دست يابند، چهار مرد كودكربا كه باخبر شده بودند پليس در يكقدميشان است و سايه به سايه آنها را تعقيب ميكند، از ترس محمد را رها كردند و خودشان گريختند.
پسر 12ساله بعد از اينكه به اداره پليس منتقل شد، به كارآگاهان گفت: «روز حادثه من سوار ماشين آن سه مرد شدم تا آنها را به در خانه همسايهمان ببرم اما آنها يكدفعه مسيرشان را عوض كردند. من اول فكر كردم راه را گم كردهاند براي همين چند بار تذكر دادم ولي توجهي نكردند. آن موقع بود كه ترسيدم و خواستم داد و فرياد راه بيندازم اما آنها من را تهديد كردند و سرم را زير صندلي ماشين فرو بردند و يكراست به مشهد آمدند. آنها در اين مدت من را اذيت نكردند و كتك نزدند اما من خيلي ترسيده بودم.» بعد از ثبت اظهارات پسربچه، او به خانوادهاش تحويل داده شد و در حال حاضر تحقيقات براي دستگيري متهمان ادامه دارد.
اختلاف قديمي
بنا بر محتويات دومين پرونده مردي روز دوشنبه هفته گذشته با مركز فوريتهاي پليسي زابل تماس گرفت و گفت يك كودك را از خودرواش ربودهاند. دقايقي بعد تيمي از ماموران در محل حادثه حاضر شدند و به تحقيق از فردي پرداختند كه كودك از مقابل چشمان او ربوده شده بود. راننده پرايد به ماموران گفت: «اين پسر را سوار كردم تا او را به مدرسهاش برسانم اما وسط راه وقتي به خيابان بسيج رسيديم، يك دوو ريسر راه را بر من سد كرد و پنج نفر از آن پياده شدند. آنها به سمت خودرو من حمله كردند و با سنگ و چوب و چماق شيشههاي ماشين را شكستند و پسربچه را به زور پياده كردند و با خود بردند.»
كارآگاهان با انجام تحقيقات گسترده هويت پسربچه را به نام جواد فاش كردند و به پرسوجو از پدر او پرداختند. اين مرد اطلاعي از ماجراي آدمربايي نداشت و گفت: «من پسرم را سوار يك پرايد كردم تا به مدرسه برود و بعد از آن نميدانم چه اتفاقي افتاد.»موضوعي كه اين آدمربايي را پيچيده ميكرد، اين بود كه هيچكس با پدر جواد تماس نگرفته و متهمان هيچ خواستهاي را مطرح نكرده بودند. ماموران در حاليكه اطلاعات كافي از اين ماجرا نداشتند، طرح مهار را به اجرا درآوردند و واحدهاي گشت مشخصات دوو ريسر، پنج آدمربا و پسر گروگان گرفتهشده را در اختيار گرفتند. آنها موظف شدند به محض مشاهده خودرو يا متهمان آنها را متوقف كنند.
در اين بين پنج مرد ناشناس كه هنوز از شهر خارج نشده بودند، به شدت احساس خطر كردند، چراكه ميدانستند اگر در خيابانها حاضر شوند، خيلي سريع شناسايي و بازداشت خواهند شد. به همين سبب بعد از دو روز پسربچه را رها كردند. دانشآموز ربودهشده بعد از آزادي مشخصات متهمان را شرح داد و به اين ترتيب هويت دو نفر از آنها شناسايي و يكي از اين افراد به نام عباس دستگير شد.
متهم در بازجوييها به جرمش اعتراف كرد و گفت: «ما از قبل با پدر جواد اختلاف داشتيم، براي همين تصميم گرفتيم پسر او را بدزديم تا بتوانيم انتقام خودمان را بگيريم.»عباس در ادامه اعترافاتش چهار همدست خود را به پليس معرفي كرد كه كارآگاهان توانستند يكي از آنها را به دام بيندازند. در حال حاضر تلاشها براي بازداشت سه متهم ديگر همچنان ادامه دارد.
نظرات شما عزیزان: